نگاهی به فیلم «گوزن های اتوبان» در آخرین روز های اکرانش | سوژه روز، روایت دیروز

  • کد خبر: ۳۸۱۷۰۵
  • ۰۶ دی ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۶
نگاهی به فیلم «گوزن های اتوبان» در آخرین روز های اکرانش | سوژه روز، روایت دیروز
ابوالفضل صفاری، کارگردان فیلم «گوزن های اتوبان» در طول نزدیک به دو دهه فعالیت هنری خود، کوشیده است جایگاهش را به عنوان فیلم سازی دغدغه‌مند در سینمای اجتماعی ایران تثبیت کند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ ابوالفضل صفاری، در طول نزدیک به دو دهه فعالیت هنری خود، کوشیده است جایگاهش را به عنوان فیلم سازی دغدغه‌مند در سینمای اجتماعی ایران تثبیت کند. او جزو کارگردانانی است که ترجیح می‌دهد کنترل جهان اثرش را در دست داشته باشد و به همین دلیل، در اغلب پروژه هایش، هم زمان در نقش کارگردان، تهیه کننده و نویسنده مشترک، ظاهر می‌شود.

صفاری پیش‌تر با فیلم هایی، چون «از تهران تا بهشت» و «یک کامیون غروب» نشان داده بود به روایت‌هایی درباره شکاف‌های طبقاتی و چالش‌های زیست معاصر علاقه‌مند است؛ آثاری که بیش از آنکه بر پیچیدگی فرمی تکیه کنند، به طرح مسئله و هشدار اجتماعی نظر دارند.

«گوزن‌های اتوبان» نیز در امتداد همین مسیر ساخته شده است؛ فیلمی که قصد دارد با چنگ زدن به یکی از پرتنش‌ترین مسائل روز، یعنی سیطره و سطح نفوذ فضای مجازی که تحت شرایطی می‌تواند ویرانگر باشد، تصویری انتقادی از مناسبات انسان امروز ارائه دهد، اما درنهایت بیش از آنکه به مرحله کشف در قالب فرمی سینمایی برسد، در دام کلیشه و ساده سازی، گرفتار می‌شود.

«گوزن‌های اتوبان»؛ از فجر تا اکران

«گوزن‌های اتوبان» در بخش اصلی رقابت سینمای ایران در چهل وسومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد؛ حضوری که با توجه به موضوع فراگیر و ترکیب بازیگران شناخته شده اش، انتظار‌ها را افزایش می‌دهد. فیلم از حضور چهره هایی، چون الناز شاکردوست، نوید پورفرج، صدف اسپهبدی و پیمان قاسم خانی بهره می‌برد؛ چیزی که روی کاغذ، یک ترکیب برنده محسوب می‌شود و ظرفیت جذب مخاطب عام و خاص را باهم دارد.

داستان فیلم، حول یک سوءتفاهم شکل می‌گیرد؛ رخدادی به ظاهر ساده که در بستر شبکه‌های اجتماعی، به بحرانی فراگیر بدل می‌شود. سوءبرداشت، قضاوت شتاب زده و نمایش عمومی یک ماجرای خصوصی، زندگی چند شخصیت را درهم می‌پیچد و نشان می‌دهد که چگونه فضای مجازی می‌تواند در یک لحظه، افراد عادی را به قربانیان یا متهمان افکار عمومی تبدیل کند. از این منظر، فیلم، دست روی مسئله‌ای واقعی و روزآمد می‌گذارد؛ مسئله‌ای که بی تردید یکی از چالش‌های جدی جامعه ایرانی در سال‌های اخیر بوده است.

شکاف ایده و روایت

با وجود اهمیت سوژه، فیلم نامه، بزرگ‌ترین پاشنه آشیل «گوزن‌های اتوبان» است. متن فیلم، نه در پرداخت شخصیت‌ها عمق می‌یابد نه در پیشبرد داستان، توان ایجاد تعلیق و پیچیدگی دارد. همه چیز بیش از اندازه سرراست و قابل حدس پیش می‌رود و مخاطب، خیلی زود مقصدی را با قاطعیت حدس می‌زند که فیلم هنوز در حال زمینه چینی برای آن است.

در حوزه شخصیت پردازی، مشکل اساسی فیلم نامه، تیپ سازی آشکار است. کاراکتر‌ها نه به عنوان انسان‌هایی چندوجهی، بلکه در قالب نمونه‌هایی از پیش تعریف شده ظاهر می‌شوند. از میانه فیلم به بعد، مسیر سقوط یا انحطاط دو شخصیت اصلی، چنان روشن و دارای علائم و نشانه‌های آشکار است که «گوزن‌های اتوبان»، بیشتر به یک بیانیه اخلاقی گل درشت و نصیحت گر، شباهت پیدا می‌کند تا یک درام تدریجی و باورپذیر.

شخصیتی که پیمان قاسم خانی با شمایلی مافیایی و البته با ظرافت‌های خاص این هنرمند، آن را ایفا می‌کند، به عنوان بدمن (شخصیت منفی) قصه، عملا تکلیف روایت را زودتر از موعد روشن می‌کند و امکان هرگونه غافلگیری را از بین می‌برد. در سوی مقابل، ساده لوحی افراطی زوج اصلی داستان، نه تنها به همذات پنداری مخاطب با شخصیت‌ها کمکی نمی‌کند، بلکه احساس تحمیل و تصنع را به تماشاگر منتقل می‌کند؛ گویی فیلم ساز بیش از آنکه بخواهد وضعیت را تحلیل کند، درپی رسیدن به یک نتیجه گیری ازپیش تعیین شده است.

از همه مهم تر، تصویری است که فیلم از فضای مجازی ارائه می‌دهد؛ تصویری کلیشه‌ای، مندرس و صرفا هشداردهنده؛ فضایی که نه پیچیدگی دارد نه امکان خاکستری بودن. همه چیز در قالب «خوب» و «بد» چیده شده است و نتیجه آن اثری می‌شود از جنس «آیینه عبرت»، اما با روکشی مدرن و با تبعیت از رویکردی که بار‌ها در آثار مشابه تکرار شده است و امروز بیش از آنکه اثرگذار باشد، دل زدگی ایجاد می‌کند.

ظاهر آراسته، باطن تهی

در سطح اجرا، «گوزن‌های اتوبان» فیلمی قابل قبول است. اغلب مؤلفه‌های فنی و هنری این اثر، از تصویربرداری و گریم و لباس گرفته تا جلوه‌های بصری و طراحی صحنه و موسیقی، غالبا در حد استاندارد قرار دارند و همین موضوع، درکنار حضور بازیگران محبوب، لایه بیرونی اثر را خوش ساخت و چشم نواز نشان می‌دهد.

در میان بازی ها، اجرای پیمان قاسم خانی، بیش از دیگران جلب توجه می‌کند؛ اجرایی کنترل شده و دقیق که حتی به نامزدی سیمرغ بلورین انجامید. با این حال، کیفیت بازی او نیز درنهایت قربانی ضعف فیلم نامه می‌شود و فرصت درخشش کامل پیدا نمی‌کند.

مشکل اصلی، اما پابرجاست؛ فیلم از درون خالی و فاقد یک خط نگاه جدید به موضوع فضای مجازی است. کارگردانی، بیش از آنکه واجد نگاه سینمایی باشد، حال وهوایی تلویزیونی و عامه پسند دارد و روایت، به جای تعمیق و مکاشفه، در سطح باقی می‌ماند. نتیجه آن است که تماشاگر، پس از عبور از ظاهر آراسته فیلم، با خلأ محتوایی مواجه می‌شود و احتمالا این حس به تماشاگران جوان‌تر دست می‌دهد که بزرگ تری، مقابلشان نشسته است و مشغول نصیحت کردن آن‌ها درباره استفاده از فضای مجازی است.

شکست در گیشه

شاید به همین دلیل باشد که فیلمی با محوریت چهار بازیگر محبوب، در آستانه پایان اکران، تنها به حدود ۱۸ میلیارد تومان فروش رسیده است؛ رقمی که حتی نمی‌تواند بخش کوچکی از هزینه‌های تولید این فیلم پرلوکیشن را پوشش دهد. «گوزن‌های اتوبان» نمونه‌ای روشن از آثاری است که ثابت می‌کنند موضوع داغ، بازیگران شناخته شده و اجرای استاندارد، زمانی به نتیجه می‌رسند که پشتوانه‌ای محکم در فیلم نامه و رساندن آن به فرم سینمایی داشته باشند.

فیلم جدید ابوالفضل صفاری، بیش از آنکه به فهم مسئله فضای مجازی نزدیک شود، به تکرار هشدار‌های آشنا بسنده می‌کند و به همین دلیل، فرصتی جدی برای تبدیل شدن به اثری ماندگار را از دست می‌دهد؛ فرصتی که می‌توانست فراتر از یک روایت کلیشه‌ای، تصویری پیچیده‌تر و صادقانه‌تر و واقع گرایانه‌تر از زیست مجازی رایج در ایران امروز ارائه دهد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.